مهسا نجاتی، دبیر تحریریه رسانه رمزارز / با توجه به رشد قابل توجه حوزه رمزارز در کشور در ابعاد گوناگون، سال گذشته را میتوان سالی پر از فرازونشیب برای این بازار تعریف کرد. شاید بتوان گفت حاکمیت هم در سال گذشته، حوزه رمزارز و داراییهای دیجیتال را بیش از پیش مورد توجه قرار داد و این نیاز حس شد که اقداماتی جدیتر باید برای رگولاتوری این حوزه انجام دهد. البته رگولاتوری، تنها موضوع مطرح این حوزه در سال گذشته نبود، پس برای اینکه به بررسی وضعیت حوزه رمزارزها و یک قدم فراتر از آن، صنعت دارایی دیجیتال در سال گذشته و چشمانداز سال آینده آن بپردازیم، میزگردی را با حضور فعالان این اکوسیستم برگزار کردیم و به موضوعات گوناگونی ازجمله وضعیت رگولاتوری حوزه بلاکچین و رمزارز در ایران، چالشهای صرافیها در سال گذشته، کلاهبرداری در حوزه رمزارزها، بحث اثبات ذخایر صرافیها و غیره پرداختیم. این میزگرد، با حضور احسان مطلبی، مدیرعامل صرافی سرمایکس؛ محمد یعقوبی، مدیرعامل یوبیتکس؛ حمیدرضا طهماسبی، مدیرعامل پنتا؛ عباس آشتیانی، عضو هیئتمدیره انجمن بلاکچین ایران و با میزبانی مهسا نجاتی، دبیر تحریریه رسانه رمزارز برگزار شد.
مهسا نجاتی: آقای آشتیانی ابتدا از اتفاقهایی که در طول یک سال گذشته در حوزه رگولاتوری رمزارزها در کشور افتاده، بگویید.
عباس آشتیانی: قرار بود در روندی پیوسته، معاونت اقتصادی ریاستجمهوری، لایحهای را آماده کند و در راستای تنظیمگری حوزه داراییهای رمزنگاریشده به مجلس بفرستد که این لایحه میبایست تعاریف ماهیت این موجودیت را دربرمیگرفت و در هر چهار فراز کامل تدوین میشد. تدوین این لایحه را به «معاونت حقوقی» ریاستجمهوری ارجاع دادند و تیمی مشغول بررسی و نگارش شدند. این روند خیلی طول کشید و آذرماه، مجلس اعلام کرد که همان محتوا را در قالب یک طرح ارائه میدهد. این یکی از اتفاقهای مرتبط با تنظیمگری در سال جاری بوده است.
دومین اتفاق، مربوط به کارگروه ساماندهی تبادل رمزارزها بود. طی ابلاغیه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ مرکز ملی فضای مجازی، این کارگروه ذیل بانک مرکزی و با مشایعت دستگاههای مختلف، ازجمله سازمان توسعه تجارت الکترونیکی به نمایندگی وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت اقتصاد و پلیس فتا و دستگاههای امنیتی و خیلی دیگر از دستگاههای همکار و ذیربط شکل گرفته است. یکی از مصوبات آن کارگروه در راستای بند ۳-۳ آن ابلاغیه بود که تنظیمگری این حوزه را خارج از نظام مجوزدهی سنتی توصیه میکرد. در آنجا روش «خودتنظیمگری» به تصویب رسید و یک برنامه اقدام برای آن در نظر گرفتند و قرار شد کسبوکارهای فعال حقوقی در این زمینه ذیل تشکلهای بخش خصوصی دور هم جمع شوند؛ ازجمله نظام صنفی رایانهای کشور، انجمن بلاکچین و انجمن فینتک. به این ترتیب، از این پس هرکدام از کسبوکارها از آن سه مرجع رسمی، معرفینامه میگیرند و الزاماتی توسط کارشناسان خودشان تدوین و به کارگروه پیشنهاد میدهند که در صورت تأیید و تصویب، فعالان ملزم به رعایت الزامات میشوند و تشکلها نیز حسن نظارت جهت پیادهسازی الزامات را دراختیار دارند.
در یک سال گذشته مواضع بانک مرکزی نیز قابل توجه بود؛ قانون بانکداری جدید ابلاغ شد که بنا بر ماده ۵۸ آن، مسئولیت حوزه رمزپولها و پرداخت در حوزه فینتک کاملاً برعهده بانک مرکزی قرار گرفت. درباره تعریف رمزپول، اختلافنظر وجود دارد؛ زیرا در بند «ض» ماده ۱ تعریف رمزپول به شکلی عمومی آمده است. قبل از ابلاغ رسمی این قانون و در حین تصویب آن، سند رهنگاشت بانک مرکزی در حوزه فینتک را در کنفرانس بانکداری الکترونیک و نظامهای پرداخت، ابلاغ کردند. ذیل آن سند، بانک مرکزی، چند برنامه اقدام ارائه داد که یکی از آنها ایجاد یک نهاد واحد تنظیمگری در حوزه فینتک، ذیل بانک مرکزی بود. این برنامه را تا انتهای سال ۱۴۰۲ پیشبینی کردهاند. نکته دیگر، تدوین الزامات تبادل در حوزه رمزارز است که در برنامه بانک مرکزی قرار گرفت. در آنجا سیاست کلان بانک مرکزی نسبت به این حوزه رمزدارایی اعلام شده که تا قبل از ابلاغ رسمی، این سیاست را «محدودسازی و شفافیت» نامیده بودند، ولی بعد از ابلاغ رسمی تبدیل به «تنظیمگری، ساماندهی و شفافیت» شد که رویکرد بهتری به نظر میرسد. البته در قیاس با سایر حوزهها، در اینجا هیچ اسمی از «توسعه» نمیبینیم و احتمالاً درعمل همان رویکرد محدودسازی پیش گرفته شود.
چشمانداز شما برای سال جدید در حوزه رگولاتوری رمزداراییها چیست؟ آیا ستادی تشکیل خواهد شد یا وزارت اقتصاد یا بانک مرکزی رگولاتور خواهند بود؟ به نظرتان کدام نهاد رگولاتوری این حوزه را برعهده میگیرد؟
آشتیانی: بانک مرکزی دغدغههایی ذاتی و ناشی از وظایف اصلی خود دارد. اشتباه حاکمیت در مخاطب قرار دادن بانک مرکزی، وضعیتی را به وجود آورده که الزاماً تقصیر بانک مرکزی نیست. کار بانک مرکزی، ذاتاً به نحوی است که علاقه ندارد این حوزه توسعه یابد یا حتی تبادل آن وجود داشته باشد. در اکثر کشورهای جهان نیز به همین دلیل ماهوی، بانکهای مرکزی مسئول تنظیمگری این حوزه نیستند و صرفاً بر کارکرد ابزار ابراء نشدن این نوع داراییها تمرکز میکنند، ولی در ایران، عدم شناخت صحیح در سالهای اولیه باعث شد بانک مرکزی مخاطب تنظیمگری این حوزه قرار گیرد.
از سوی دیگر، کوتاهی و انفعال سایر دستگاههای مسئول، مزید بر علت مشکلات شده است. اسم این دستگاهها را نمیتوان «ذیربط» یا «ذیصلاح» گذاشت، بلکه آنها وظیفه ورود به این حوزه را داشتهاند. البته خلأ قانونی، بهانه خوبی به دست آنها داد؛ اینکه چنین ماهیت و موجودیت تازهای تعریف قانونی نشده و نمیدانند که آیا جزو دارایی میگنجد یا پول یا چیز دیگر! به هر حال، جامعه با این پدیده بهمثابه یک دارایی رفتار میکند.
به این ترتیب، اتفاقی توأمان رخ داد؛ هم مسئولیت را گردن بانک مرکزی انداختند و هم وزارت اقتصاد و امور دارایی بهعنوان مسئول ذاتی، خودش را از تنظیمگری چنین داراییهایی کنار کشید؛ با این بهانه که هنوز تعریف قانونی برای این داراییها وجود ندارد. همین دو عامل، وضعیت تنظیمگری چنین حوزهای را به بنبست کشاند و رفتارها را تناقضآمیز کرد؛ در کارگروه ساماندهی بانک مرکزی روش خودتنظیمگری دنبال میشود. بانک مرکزی، در سند رهنگاشت خود، به دنبال یک نهاد واحد و متمرکز برای حوزه فینتک میگردد. به نظر من آسیب امسال در زمینه رگولاتوری، همین موضوع بود: انفعال وزارت اقتصاد و رفتار دوگانه بانک مرکزی که تاحدودی هم طبیعی بود؛ زیرا مسئولیت را گردنش انداختند و نگرانیهایی برای او به وجود آوردند. واحد تخصصی حوزه رمزارز در بانک مرکزی شایسته است، ولی فقط برای یکسانسازی دیدگاههای درون بانک مرکزی، نه اینکه متولی اصلی تنظیمگری داراییهای رمزنگاریشده باشد.
به نظرم در سال آینده از حالت ابهام بیرون میآییم. با توجه به جدول زمانی که بانک مرکزی داده و تصویری که در کارگروه ساماندهی به دبیری بانک مرکزی، ترسیم شده بالاخره خواهیم فهمید که این حوزه به کدام سمت میرود. فکر نمیکنم از مجلس اقدام خاصی سر بزند؛ چون تا خرداد یا تیرماه سال آینده هنوز مجلس دوره قبل برقرار است.
طرحی که اکنون در مجلس در حال بررسی است در همه زمینههای حوزه رمزارز وارد شده و بهقدری گسترده است که فکر نمیکنم طی کمتر از یک سال آینده کامل شود. به نظرم در زمینه خودتنظیمگری، اقدامات درستی را میتوان رقم زد. اگر تا آخر امسال، اولین مجموعه «الزامات» را از کارگروه ساماندهی، به دبیری بانک مرکزی، اخذ کنیم، با توجه به اینکه پلیس فتا و دیگر دستگاهها نیز در آنجا همکاری میکنند، احتمالاً سال آینده شاهد اجرای الزامات و تولد «رگتکها» در این حوزه باشیم و اگر مجلس صرفاً بر تعاریف صحیح این حوزه تمرکز کند قطعاً راهگشاتر خواهد بود.
آقای طهماسبی لطفاً بگویید که کلاهبرداری حوزه رمزارزها در یک سال گذشته کمتر شده است یا بیشتر؟ و مردم تا چه حد نسبت به این موضوع آگاهی یافتهاند؟
حمیدرضا طهماسبی: زمانی که پدیدهای شمولیت بالایی پیدا میکند و در سبد انتخاب مردم بهعنوان یک گزینه موازی با سایر بازارها قرار میگیرد، همه آفتهای دیگر بازارها در اینجا نیز خود را نشان میدهد، اما درباره اعمال مخرب، کلاهبردارانه و هک، چون نظارت در این سمت کمرنگتر است، چنین اتفاقاتی با شدت و دامنه بیشتری رخ میدهد. بله، متأسفانه در سالی که گذشت، موارد متعددی از انواع کلاهبرداریها رخ داد؛ از پروژههای «پانزی» گرفته تا توکنهای جعلی که یکشبه و بدون وایتپیپر و هیچ پشتوانهای رونمایی شدند و جذب سرمایه کردند تا انواع مدلهایی که رمزارز را تبدیل به ابزار پرداخت جرائم سنتی میکند؛ مثلاً برای درگاههای قمار، فرار مالیاتی، پولشویی، جرائم سازمانیافته و غیره. تمام اینها یک برچسب کلی به چنین پدیدهای میزند؛ به این شکل که انگار از ابتدا با هدف پولشویی به وجود آمده است.
امیدواریم در اسناد رگولاتوری، این مسئله جدی گرفته شود و راهکارهایی برای کل اکوسیستم خلق کنند و آفتزدایی اتفاق بیفتد. در زمینه فرار مالیاتی و خیلی از موضوعات، جامعه تصور میکند تتر و رمزارزهای مختلف ابزار خوبی به شمار میروند که نظارت روی آنها کم است و میتوان اقداماتی از طریق آنها انجام داد. به نظرم مهمترین اتفاقی که باید بیفتد نقض کردن همین نگاه است. شفافیت و نظارتی که در حوزه ریال وجود دارد باید درباره تتر و دیگر رمزارزها نیز محقق شود که این اقدام رویکردی پیشگیرانه خواهد بود؛ یعنی قبل از اینکه کلاهبرداری اتفاق بیفتد یا درگاه پرداختهای غیرمجاز، از ریال به رمزارز تبدیل شوند، نظارتهایی شکل بگیرد و حاکمیت، قواعد انضباط مالی را اعمال کند. به این ترتیب ریسکها و جرائم کاهش مییابد.
خبری که اخیراً سروصدای زیادی به پا کرد، تأیید ETF اسپات بیتکوین توسط SEC بود. تأثیر این خبر روی بازار فعلی و بازار آتی چیست؟
محمد یعقوبی: همانطور که انتظار داشتیم بعد از ماهها کشوقوس برای تصویب ETF بیتکوین، این اتفاق در ابتدای سال افتاد و ماهیت بیتکوین رسمیت پیدا کرد. البته تا قبل از آن نیز تجربه تصویب ETFها را در کشورهای مختلف داشتیم، ولی ایالات متحده به دلیل بزرگ بودن بازارش، تأثیر خیلی بیشتری نسبت به کشورهای دیگر دارد.
تصویب این ETF قطعاً اتفاقی مهم در تاریخ بیتکوین به حساب میآید. آثار این اتفاق در آینده بیشتر نمود پیدا میکند و در کوتاهمدت شاید تأثیر زیادی نگذارد. البته خبر تصویب این ETF از قبل در بازار «پیشخور» شده بود، ولی شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری بهمرور وارد حوزه بیتکوین میشوند. دیدیم که سبدگردانهای بزرگ مثل «فیدلیتی» وارد این عرصه شدند. پس سهم بازار بیتکوین نسبت به دیگر داراییها افزایش مییابد.
در عین حال، این فرایند طولانیمدت خواهد بود و حداقل یکی دو سال زمان میبرد تا بخشی از داراییهای بزرگ به سمت بیتکوین هدایت شود. این مسئله، علاوهبر آنکه بر قیمت بیتکوین تأثیر میگذارد، که اثری فرعی به شمار میرود، تکنولوژی بلاکچین و بیتکوین را به رسمیت میشناساند و راه را برای ورود سرمایهگذاران و کسبوکارها باز میکند. قطعاً افرادی که در این حوزه صاحب ایده و نگاه کسبوکاری هستند با ورود سرمایهگذاران جدید، قدرت بیشتری میگیرند.
اکنون مارکت بیتکوین در حال قانونی شدن است و بهتدریج، کشورهای دیگری شروع به تصویب ETFهای مشابه میکنند و بعد از آن احتمالاً ETF داراییهای دیگری مثل اتریوم نیز به عرصه میآیند تا راه را برای کلاهبرداران و پانزیها ببندند و مدیریت دارایی را به دست شرکتهای بزرگتر بسپارند. البته شاید نگاه «بیتکوینرها» قدری متفاوت باشد؛ آنها به غیرمتمرکز بودن بیتکوین اعتقاد دارند، اما خیلی از مجموعههای بزرگ، وارد خریدوفروش بیتکوین بهصورت اسپات در اکسچنجها نمیشوند. یکی از دلایلی که خیلی از آنها تا به حال وارد بازار نشدهاند مشکلات اکسچنجها و فرایندهای آنها بوده است. تصویب ETF بیتکوین، بر ماهیت بیتکوین و صنعت بلاکچین اثر میگذارد. این اثر در یکی دو سال آینده و طی آیندهای کوتاهمدت نمود مییابد.
همانطور که گفتید، بازار این خبر را «پیشخور» کرد. به نظر شما آیا دیگر تأثیری روی قیمت بیتکوین نخواهد داشت؟
یعقوبی: من ترجیح میدهم راجع به قیمت قضاوت نکنم، زیرا قیمت تحتتأثیر عوامل مختلف است و صرفاً به یک خبر درباره ETF وابسته نیست، ولی این واقعیت را نمیتوان نادیده گرفت که خبر مذکور، بیتکوین را ارزشمندتر کرد.
آقای مطلبی به نظر شما کدام یک از چالشهای صرافیها پررنگتر بود؟ آیا در سالی که گذشت این چالشها کمتر شده یا بیشتر؟ در سال آینده وضعیت به چه صورت خواهد بود؟
احسان مطلبی: زمانی که در دنیای کودکی مشغول بازی بودیم اگر یک فرد جدید وارد جمعمان میشد، خودمان کاری میکردیم که از بازی بیرون برود؛ یا او را اذیت میکردیم یا بلایی به سرش میآوردیم که کنار بکشد. به نظرم اکنون این سیاست کلان در اقتصاد کشورمان نیز در حال انجام است؛ بهقدری کسبوکارها را اذیت میکنند و سر راهشان مانع میتراشند که خودشان خسته شوند و کنار بکشند. در سال گذشته این اتفاق برای خیلی از صرافیها افتاد؛ همکاران ما خسته شدند و کم آوردند! مشکلات از یک سمت و محدودیتها از سوی دیگر! برخی مسئولان دانش کافی ندارند، ولی قدرت زیادی دارند و میتوانند ضربههای شدیدی به کسبوکار بزنند.
یکی از بزرگترین چالشهای ما این بود که با اعمال محدودیتهای مختلف هزینههایمان را بالا میبرند و درآمد را کم میکنند. این شرایط، هر کسبوکاری را از پا درمیآورد. در سالی که گذشت، نهتنها هیچ هزینهای از ما کم نشد و هیچچیزی ارزان نشد، بلکه همه هزینهها رو به افزایش بود. در این شرایط، محدودیتهای مختلفی مثل سقف پرداخت درگاههای بانکی، درآمد را بهشدت کاهش داد. ۷۲ ساعت وقفه در تراکنشها و سقفهایی که برای درگاه و کارت بانکی میگذارند و فشارهایی که برای جبران خسارت فیشینگ به کسبوکارها میآورند، همگی باعث افزایش هزینه و کاهش درآمد است. این چالشها برای ما سنگین بودند در حالی که خیلی از آنها قابل حلاند. به نظرم هدف پشت این مانعتراشیها این است که کسبوکارها خسته شوند و از صحنه بیرون بروند.
پس به نظر شما عدهای در تلاشاند تا رقبای خود را از صحنه بیرون بیندازند؟ به اعتقاد شما در آینده فضا محدودتر میشود یا افراد بیشتری به سراغ ایجاد کسبوکار در این حوزه میآیند؟
مطلبی: شاید درست نباشد که آیه یأس بخوانیم، ولی من روزنه امیدی در برخورد درست و متقابل مسئولان با کسبوکارها نمیبینم. فکر نمیکنم قرار باشد اتفاق خوشایندی برای کسبوکارها بیفتد. همین سختیها و فشارها استمرار مییابد و هر کسبوکاری که زورش بیشتر باشد شاید بتواند بیشتر تحمل کند و دوام بیاورد.
با توجه به اینهمه چالش که در صحبتها مطرح شد، به نظرتان مشکل اصلی این حوزه چیست؟ چرا اینهمه دغدغه وجود دارد؟ چرا رگولاتوری مناسبی انجام نمیشود؟
آشتیانی: به نظرم ما داریم به مسئله یکطرفه نگاه میکنیم. تا زمانی که در سمت سیستم حکمرانی قرار نگیریم و دغدغههای آنها را نبینیم، همین مشکلاتی که آقای مطلبی گفتند ادامه دارد: مشکلات کسبوکار، مهاجرت نیروی انسانی، عدم نوآوری و توسعه و همچنین کاربردپذیر نشدن!
به نظرم امسال نیاز به تغییر رویکرد داریم. پرسیدید که به نظرمان امسال چه اتفاقی میافتد، ولی من میخواهم شرایط ایدئال را بگویم. در حالت مطلوب، نوعی تغییر رویه در تعامل بین بخش خصوصی و حاکمیت اتفاق میافتد. باید دغدغههای موجود را بازگو کنیم. آقای مانییکتا، مدیرکل نظارت بر نظامهای پرداخت بانک مرکزی، در رویداد ۹ ژانویه مستقیماً اشاره کردند که «باید ببینید دغدغه بانک مرکزی چیست». حاکمیت باید بداند بعد از آنکه به دغدغههایش رسیدگی شد، باید به «نقطه بهینه» برسد، نه به صفر یا یک! اولین نکته مهم همین است.
دوم اینکه بخش خصوصی نیز باید حاکمیت را متوجه کند که برخی از این دغدغهها از اساس بیموردند، اما از طرف دیگر اگر مثلاً دغدغه تأثیر رمزارز بر نرخ ارز را داریم، فارغ از اینکه دغدغه درستی باشد یا نه، نمیشود که همهچیز را به صفر برسانیم و تصور موفق شدن داشته باشیم؛ نمیشود جلوی آن را بهطور کامل بگیریم و آینده را به خطر بیندازیم. این اتفاق ممکن نیست، زیرا بازار زیرزمینی و پلتفرمهای خارجی در سوی دیگر ماجرا نشستهاند. حاکمیت باید به یک نقطه بهینه برسد و این از طریق ابزارسازی میسر میشود و این ابزارها با وابستگی مطلق به پلتفرمها و کسبوکارهای داخلی بهدرستی کار میکنند!
هرچیزی که بخواهد منجر به شفافیت شود، وابسته به پلتفرمهای داخلی و لنگرگاههایی است که مردم از آن استفاده میکنند. تمام نظارتهای منتهی به شفافیت و امکان اعمال دستورات قضایی و جلوگیری از تأمین مالی تروریسم و پولشویی، فقط از طریق پلتفرمهای داخلی امکانپذیر خواهد بود. وقتی اشخاص فعال تبادل رمزارزها بهعنوان اشخاص مشمول در ذیل قانون مبارزه با پولشویی شناخته شوند امکان اعمال قوانین فقط از طریق پلتفرم میسر خواهد بود.
ما امیدواریم که به نقطه بهینه برسیم؛ پس حاکمیت باید این دیدگاه را نهادینه کند که من در نقطه مقابل توسعه رمزارز نیستم و قرار نیست رمزارز اقتصاد را دلاریزه کند. نقطه مقابل ترویج توسط حاکمیت، محدودسازی نیست، بلکه ترویج نکردن است. ترویج نکردن با محدودسازی فرق دارد. اگر این عقربه معکوس بچرخد، به سمت بازار زیرزمینی میرود که رمزارز میتواند تبدیل به ابزار پرداخت مستقیم در کشور شود. تقویت ناخواسته پلتفرمهای خارجی نیز مصداق فرار سرمایه خواهند بود. فرار سرمایه تعریف دقیقی در قانون و در علم دارد. هرگاه ثروتی از کشور خارج شود در حالی که خودش یا انتفاع آن به کشور بازنگردد فرار سرمایه اتفاق افتاده است. وقتی مردم را بترسانیم و پلتفرمهای داخلی را تضعیف کنیم؛ در حالی که این پلتفرمها نقطه اتکای شفافیت و تنظیمگری هستند، خروج سرمایه و فرار سرمایه رخ میدهد. پس باید پذیرفت که به trade-off برسیم.
حاکمیت در این میان دغدغههای جدی دارد. یکی از این دغدغهها، تأثیر رمزارز بر نرخ ارز است که دو منشأ دارد؛ یکی اینکه تسهیل تبادل رمزارز سرعت گردش پول را بالا میبرد، مخصوصاً تتر، و دوم اینکه هرکس رمزارز خریداری میکند حرکت او خروج ارز به نظر میرسد. بعد از آن هم مسئله فرار سرمایه و برخی ملاحظات مرتبط با «رفع تعهد ارزی» مطرح میشود. نحوه مواجهه حاکمیت با هر موضوع واحد در رمزارزها میتواند از آن فرصت یا تهدید بسازد.
به نظر من، دغدغه اول از همه مهمتر است: توجه کنیم که کتمان چنین عرصهای امکانپذیر نخواهد بود و میزان علاقه مردم برای تهیه این نوع از دارایی زیاد است که دلیل مشخصی دارد: حفظ ارزش پول در شرایط تورمی! متأسفانه کشور ما دچار تورم دائم است. در هر کشوری که تورم رخ دهد مردم میخواهند ارز ملی خود را تبدیل به کلاسهای مختلف دارایی کنند. کشور ما هم مستثنا نیست؛ این یک قاعده اقتصاد رفتاری و ذات انسان است. حق هر انسانی است که آزادی اقتصادی داشته باشد؛ مثلاً عدهای تصمیم میگیرند که خودرو یا ملک یا طلا بخرند و عدهای هم رمزارز یا سیمکارت یا گوشی موبایل خریداری میکنند؛ تفاوتی ندارد! ما نمیتوانیم سکه طلا یا خودرو را مقصر تورم بدانیم. اینها عامل افزایش نرخ ارز نیستند!
شرایط تورمی، معلول خلق پول و چاپ نقدینگی است. عالیرتبهترین مسئول و مقام کشور ما، پنج روز قبل درباره این موضوع هشدار داد که «باید جلوی رشد نقدینگی گرفته شود، نه جلوی نوآوری». در کنار این جمله، گفته شد: «باید کسبوکارهای داخلی مورد حمایت قرار گیرند.» وب۳ آینده محتوم است و بدون دو رکن اصلی هوش مصنوعی و بلاکچین، قابل تصور نخواهد بود. وقتی از بلاکچین سخن میگوییم، میدانیم که بازار داراییهای رمزنگاریشده و یک بستر پخته و بالغ، برای کشورمان نعمت به شمار میرود. آینده کشور و آینده اقتصاد دیجیتال، بدون درست شدن این بخش از ماجرا میسر نخواهد بود: ما نقطه بهینه داریم و نقطه بهینه، محدودسازی نیست، بلکه اتکا به پلتفرمها و کسبوکارهای داخلی است!
پس با دلایل و انگیزههایی که بعضاً غلط است، مثل تورم که استقبال از رمزارز فقط معلول آن به شمار میرود و خود تورم معلول خلق نقدینگی بیهوده و رشد پایه پولی بیهوده و عدم رشد همزمان تولید ناخالص داخلی با منابع ناشی از صادرات است؛ نباید رمزارز را مقصر بدانیم. طبق تئوری اقتصادی کینز، که نمودش را داریم میبینیم، هر نوع چاپ پول به تورم میانجامد. ما باید به نقطه بهینه برسیم؛ دیوار را باید طوری فشار دهیم که نه بر سر کسبوکارها فروبریزد و نه روی حاکمیت!
آقای طهماسبی لطفاً درباره خالیفروشی در صرافیها برایمان توضیح دهید. چرا صرافیها «اثبات ذخایر» خود را ارائه نمیدهند؟ از کجا متوجه شویم که صرافیها خالیفروشی نمیکنند؟
طهماسبی: درباره اینکه چرا صرافیها چنین کاری را در اولویت نمیگذارند، صرافیدارها میتوانند توضیح دقیقتری بدهند، ولی من پیشنهادی دارم. در اینکه شرایط کسبوکار پیچیده است و محدودیتهایی از سمت حاکمیت اعمال میشود، همه دوستان اجماع دارند. نکته مهم این است که کسبوکارها میتوانند با توجه به نیازهای بازار، اقدامات خلاقانهای انجام دهند که زمین بازی را عوض و آنها را نسبت به رقبا متمایز کند. من بهعنوان یک کاربر، نه کسی که یک کسبوکار رگتک در حوزه رمزارز دارد، از پلتفرمهای مختلف استفاده میکنم و یک پیشنهاد به ذهنم میرسد که میتواند تمایز کسبوکاری را در پلتفرمهای تبادل به وجود آورد؛ اینکه خودشان بهصورت داوطلبانه، اثبات ذخایر را به انجام برسانند. این کار راهحلهای فنی دارد؛ اصلاً راهحلهای عجیبوغریبی نیست و تکنولوژی بالایی نمیخواهد؛ چنین روشهایی خیلی رایج و راحتاند و میتوان از شیوههای مختلف ازجمله Proof of Reserve استفاده کرد. قطعاً تیمهای فنی دوستان به این کارها مسلطاند. به این ترتیب، میتوانند تعهد خود به کاربر را نشان دهند و خیال او را راحت کنند که دارایی او را موجود دارند.
من پیشنهاد میکنم حداقل یکی دو کسبوکار پیشرو این روشها را برای سال آینده در پیش بگیرند. به این ترتیب، یک آورده جنبی هم اتفاق میافتد که در آینده شاید تبدیل به اصل ماجرا و یک کسبوکار شود که بخش قابل توجهی از دغدغههای رگولاتور را رفع کند. آقای آشتیانی اشارهای به دغدغههای بانک مرکزی داشتند. تأثیر تتر بر نرخ ارز و خروج سرمایه برای بانک مرکزی دغدغه است، ولی رفع آن از عهده یک کسبوکار خارج خواهد بود؛ منصفانه نیست که از کسبوکارها توقع داشته باشیم این مسائل را حل کنند. شاید بهتر باشد اصناف جلو بیفتند و کار جمعی انجام دهند.
به نظرم اکوسیستم باید دغدغهها را به شکل کمّی حل کند. در حال حاضر بعد از پنج یا شش سال که از شروع به کار کسبوکارهای رمزدارایی میگذرد گفتن این نکته که «خروج سرمایه و تأثیرگذاری بر نرخ ارز ربطی به تتر ندارد» چندان پذیرفتنی نیست؛ باید اینها را با عدد و رقم و کار پژوهشی نشان دهیم و پاسخ علمی بیاوریم. از دغدغه بانک مرکزی که بگذریم، دیگر بخشهای حاکمیت نیز دغدغه خالیفروشی را دارند. یک سناریوی نامطلوب را در نظر بگیرید؛ کسبوکارهای فعلی ما به یک یا دو میلیون کاربر رسیدهاند. اگر آنها بخشی از داراییهای تعهدشده خود را در اختیار نداشته باشند، این سناریو در گوشه ذهن بخشی از حاکمیت شکل میگیرد که چهبسا همان اتفاقاتی که برای صندوقهای مالی کاسپین و فرشتگان و امثال آنها پیش آمد، در اینجا نیز تکرار شود. این بار چه کسی ریسکها را پوشش میدهد؟ پس بگذار از همین حالا با کوچک کردن اکوسیستم و متوقفسازی صنعت، ریسک را پوشش دهیم.
جلوگیری از خالیفروشی راهحلهای سادهای دارد؛ تأکید میکنم راهحلهای ساده فنی موجودند که بهعنوان یک مسئولیت اجتماعی میتوانند دراختیار همه قرار بگیرند. تا زمانی که اجبار رگولاتور یا کارگروه ساماندهی مبادلات رمزارز نباشد خود کسبوکارها به سمت Proof of Reserve نمیروند. قبل از اینکه چنین خواستهای در قالب یک سند و الزام به میان آید؛ چه بهتر که خود کسبوکارها آن را بهعنوان یک قابلیت جدید ارائه و دغدغه حاکمیت را رفع کنند و جلوی انواع بهانهها را بگیرند. این یک مزیت رقابتی برای کاربران خواهد بود، به این شکل که: «من قابلیت اثبات دارایی را دارم؛ پس ریسک اینکه هنگام برداشت همزمان دچار ورشکستگی شوم وجود ندارد؛ من کفایت سرمایه دارم که بتوانم تعهدات خود را محقق کنم.»
اکنون امیدواریهایی از سمت حاکمیت ایجاد شده است؛ بعضی اسناد رگولاتوری شکل گرفتهاند؛ وزارت اقتصاد یک نظامنامه در پاسخ به سندی که شورای فضای مجازی آماده کرده در دست تدوین دارد. شاید کسبوکارها نتوانند در زمین حاکمیت وارد شوند، ولی خودشان قادرند بعضی کارها را پیشدستانه انجام دهند.
زمانی که بورس اوضاع عجیبوغریبی داشت و به نظر میرسید از عهده حاکمیت خارج بود که آنهمه احراز هویت انجام دهد؛ بعضی کسبوکارهای «رگتکی» در حوزه احراز هویت «گل زدند» و خود را به اثبات رساندند. اقداماتی از جنس کاستودی و اثبات سرمایه و احراز هویت از جانب کسبوکارها میتواند موجب رفع دغدغههای حاکمیت شود. بهتر است از موضع انفعالی به موضع فعال حرکت کنیم.
درباره «رؤیافروشی» و «سیگنالفروشی» برایمان توضیح دهید. در یک سال گذشته وضعیت چطور بود؟ امروزه مردم به آگاهی بیشتری دست مییابند. تعداد افرادی که سیگنال میدهند و رؤیافروشی میکنند بیشتر شده یا کمتر؟
یعقوبی: بگذارید به صحبتهای دیگر دوستان برگردم. این مسائل را نمیتوان «علت» تلقی کرد. چرا مردم به سمت رؤیافروشان میروند؟ ماجرا به همان قصه اقتصاد برمیگردد. در یک کشور تورمی، مردم به دنبال روشهایی برای حفظ ارزش دارایی خود میگردند. یکی از جاهایی که در تمام دنیا، مردم کشورهای تورمی به دنبالش میروند، همین عرصههای رؤیافروشی است. در کشورهای دارای ثبات اقتصادی مردم هیچ تمایلی به این روشها نشان نمیدهند، چون میدانند که با زندگی و پسانداز معمول هم به خواستههای خود و آیندهای قابل قبول میرسند و نیازی به پیروی از پکیجهای رؤیافروشی ندارند. اگر سرِ معلول را ببریم، مشکل حل نمیشود؛ از هرجا که جلویش را بگیرید از جای دیگر بیرون میزند. طبیعتاً این مسئله روزبهروز فزونی مییابد.
درست است که ما کسبوکارها و شما رسانهها و حتی حاکمیت قادر به انجام بعضی کارها و راهحلها هستیم، ولی بدون رفع علت اصلی، هیچکدام از اینها کافی نخواهد بود. ما تمام تلاش خود را به خرج میدهیم تا مردم را آگاه کنیم که گرچه چنین بازاری میتواند سود خوب به دنبال داشته باشد، به همان نسبت زیانده خواهد بود و میتواند دارایی مردم را از بین ببرد. مردم به هر حال وارد این بازی میشوند. حداقل ما کسبوکارهایی که با مردم ارتباط مستقیم داریم، میبینیم که قدم به چنین عرصههایی میگذارند و تمایل به افزایش درآمد خود نشان میدهند. اینکه ما چقدر بتوانیم جلوی چنین قضایایی را با ارائه دانش و اطلاعات عمومی بگیریم یک سؤال است؛ نمیدانم تا چه حد موفق باشیم، اما بهترین حالت این است که علت برطرف شود.
درباره داستان «ارز» هم که جناب آشتیانی اشاره کردند، همین قضیه را میبینیم. واقعیت این است که به ما گفته میشود: «قیمت تتر روی بازار ارز تأثیر میگذارد.» من به این بحث که تأثیر میگذارد یا نه ورود نمیکنم، چون دوستان بهدرستی گفتند که میزان تأثیرگذاری آن را باید با کار علمی سنجید، ولی واقعیت این است که اگر تتر را از پلتفرمها حذف کنیم، به بازار زیرزمینی میرود و باز هم راه خود را پیدا میکند؛ حتی اگر با هزینه زیادتر باشد! در حال حاضر تمام پلتفرمها دارند بهصورت شفاف بازی میکنند. درباره رؤیافروشی، اگر علت را حل کنیم، بساطش خودبهخود جمع میشود.
به نظر شما امثال ما بهعنوان رسانه و شما بهعنوان صرافی که در این حوزه کسبوکار فعالیت میکنید؛ چه اقداماتی باید برای افزایش آگاهی مردم انجام دهیم که به این سمت نروند و در دام چنین افرادی نیفتند؟
یعقوبی: به اعتقاد من، هر کاری که انجام دهیم، آنها باز هم کار خودشان را میکنند. حداقل تجربه امثال ما در برخورد با کاربرانی که تمایل به استفاده از آن بسترها دارند نشان داد که هرچقدر هم واقعبینانه حرف بزنیم و به آنها اطلاعات بدهیم و از خسارتهای احتمالی بگوییم، حتی مدلهای مشابه خسارتی را به آنها نشان دهیم، باز هم تمایل دارند که مسیر خودشان را بروند. حداکثر تلاش ما میتواند ارائه اطلاعات باشد. هرچقدر اطلاعات دقیقتر و علمیتر و با مشاهدات تجربی در اختیارشان بگذاریم، تأثیرگذاری آن قطعاً افزایش مییابد. فقط حرف زدن کافی نیست؛ وقتی مثالهای عینی بیاوریم، باورپذیرتر میشود.
آقای مطلبی شما بهعنوان مدیرعامل صرافی سرمایکس در یک سال گذشته چه اقداماتی برای تقویت زیرساختهای خود انجام دادید؟ بهطور کلی، یک صرافی چه اقداماتی باید انجام دهد که هک نشود و مشکلاتی برایش پیش نیاید و خدمات خوبی به مشتریان ارائه دهد؟
مطلبی: ابتدا لازم است توضیحی راجع به صحبتهای قبلی دکتر آشتیانی بدهم. ایشان به اهمیت «آمار» اشاره داشتند. از دید ما، آمار یک شمشیر دولبه است! مثالی راجع به «تأثیر بر نرخ ارز» میزنم. من نمیدانم واقعاً گزارشی در این رابطه وجود دارد یا نه، ولی اگر هم وجود داشته باشد باید مقایسهای باشد؛ مثلاً بگوید: «روزانه یک میلیون دلار رمزارز خریداری و جابهجا میشود…» در مقایسه با چه؟ یک میلیون دلار برای من خیلی زیاد است، ولی در مقابل چند میلیارد دلار جابهجایی داراییهای دیگر شاید ناچیز باشد و اصلاً زوری نداشته باشد که تأثیری بگذارد. هر آماری که داده میشود باید مقایسهای باشد. فرضاً رمزارز در مقایسه با دلار «فیات» و سکه و هرچیز دیگر، چه حجمی دارد؟
ما در مجموعه خودمان یک گزارش تهیه کردیم که نشان میدهد رمزارز، ششمین دارایی محبوب در میان کاربران خودمان به حساب میآید؛ یعنی در میان کاربرانی که همگی «رمزارزی» هستند! پس حجم این بازار آنقدری زیاد نیست که بر نرخ ارز تأثیرگذار باشد. در رابطه با اشارهای که آقای طهماسبی به «خالیفروشی» و دارایی صرافیها داشتند، من بهعنوان یک گرداننده کسبوکار، دغدغههای خاص خودم را دارم. ما هرجا که برویم، برچسب «ایران» روی ما است. این «ایرانی بودن» در خیلی جاها برایمان مشکلساز میشود. اگر بخواهیم داراییهای خود را بهصورت شفاف اعلام کنیم ممکن است دردسر ایجاد شود. بعضی فضاهای خاکستری باید برای ما باقی بماند، چون مجبوریم که خاکستری کار کنیم. ما مواردی را داشتهایم که دارایی یک شخص خاص از طرف آمریکا مسدود یا تحریم شده است.
طبیعتاً ما هیچ حمایتی از داخل نمیشویم و با دغدغههای فراوان همراه هستیم. حتماً میدانید که در یکی دو سال گذشته، بسیاری از فعالان این حوزه مورد حمله شدید فیزیکی قرار گرفتند؛ مثلاً آدمربایی یا سوءقصد! اگر من دارایی صرافی را در یک جای شفاف اعلام کنم؛ چهار نفر با چهارتا «قمه» جلوی شرکت میآیند و آن دارایی را از من مطالبه میکنند. این سادهترین مثال است. ما محدودیت داریم. در عین حال، شفافسازی برای حاکمیت میتواند یک راهکار منطقی به حساب آید، ولی برای عموم نه! برای عموم، باز هم همان شمشیر دولبه میشود که خطراتی را به دنبال دارد.
شما درباره چالشهای مجموعه ما در یک سال گذشته پرسیدید. در یک سال گذشته، ما زیرساختهای فنی خود را بهطور کامل زیرورو کردیم؛ ساختار فنی ما بهطور کامل عوض شد. تا الان از زبان برنامهنویسی و استکهای مشخصی بهره میبردیم که بهطور کامل عوض شدند؛ خیلی حرفهایتر شدند. ما اولین OTC ایران بودیم که به نام «ارزجو» شروع به فعالیت کردیم، ولی از سال گذشته P2P را نیز به فهرست خدمات خود افزودیم. مجموعه ما ذاتاً یک مجموعه فنی متشکل از چند برنامهنویس بوده و از حوزه برنامهنویسی به صرافی آمده است! ما کل پلتفرم و سیستم مالی خود را بهصورت اینسورس و داخل مجموعه نوشتهایم. از لحاظ امنیتی، بهصورت دورهای، همهچیز را بررسی میکنیم و گزارشها را بهتناوب به مراجع نظارتی میدهیم.
ما همکاری خوبی با انجمن بلاکچین داریم و در حال نوشتن یک بیس «بلکلیست» برای انجمن هستیم که تمام صرافیها میتوانند کاربران و موارد مشکوک را در آنجا فهرست کنند تا آن کاربر در صرافی دیگری نتواند دست به سوءاستفاده بزند یا طعمه قرار بگیرد. این کار را دو هفته است که شروع کردهایم که بهصورت منبع باز و رایگان در اختیار همه مجموعهها قرار میگیرد. مجموعه ما از نظر فنی خیلی رشد کرده که البته مجبور بودیم و راه دیگری نداشتیم. پیرو صحبت قبلی که گفتیم، همینها هم برایمان مرجع هزینه هستند، ولی آپگرید خیلی خوبی را شکل دادیم.
درنهایت به نظر شما، قیمت بیتکوین و بهطور کلی وضعیت بازار رمزارزها در سال ۱۴۰۳ به چه صورت خواهد بود؟
آشتیانی: واقعیت این است که «جریان نقدینگی خالص» یا اسمارتمانی که میتواند به سمت رمزارز بیاید رو به افزایش است. دوستانی که تحلیلهای کیفی انجام میدهند گاهی کارهای جالبی میکنند. آنها یک «ضریب شدت» درآوردهاند که نشان میدهد به ازای چند درصد از مارکتکپ اگر پول تازه بیاید، تغییر در بازار ایجاد میشود.
فروشندگان بیتکوین، تعداد زیادی نیستند. به یاد میآورم در بعضی مقاطع، حجم گردش مالی تتر ۲۸ برابر مارکتکپ آن میشد. درباره بیتکوین، جالب است که سه، چهار میلیون بیتکوین گمشده داریم؛ تاکنون نوزده میلیون بیتکوین استخراج شده و نهنگهای بیتکوین، مثل «هرم» رشد کردهاند. اکثر تازهواردهایی که والت درشت دارند، «مؤسسهای» هستند.
کسانی مثل «برادران وینکلواس» از زمانهای قدیم حجم زیادی بیتکوین داشتهاند. یک کیف پول معروف یک میلیون بیتکوینی هم متعلق به «ساتوشی» است که نزدیک به ۵درصد بیتکوینهای فعلی را به خود اختصاص داده است. آنالیزهای کیفی نشان میدهد با ورود ۵درصد اسمارتمانی در بازه کم، احتمال دوبرابر شدن بیتکوین وجود دارد.
خیلی جالب است! ۵درصد از یک تریلیون معادل پنجاه میلیارد دلار میشود. اگر پنجاه میلیارد دلار پول بهصورت ناگهانی در بازه زمانی کم به بازار بیاید، از آنجا که تعداد فروشندگان خیلی زیاد نیست، میتواند به دوبرابر شدن قیمت بیتکوین بینجامد. من فکر میکنم بازار رکوردهای تازهای میزند. احتمالاً بازیگرهای ریسکگریز و ریسکپذیر جای خود را عوض میکنند. فعلاً عدهای مرددند و خروجیها از ETF در بخش Grey Scale زیاد میشوند و ورودی به بقیه ETFها افزایش مییابد که احتمالاً به دلیل تعرفههای آنها و سطح رضایتشان باشد. Grey Scale دو سه سال است که محصول خود را به صورت ETP دارد: Exchange Tradable Product. تمام اینها را که کنار هم بگذاریم، احتمال یک نوسان بزرگ بعد از گذار سه یا چهارماهه وجود دارد. این اتفاق میتواند تا اوایل تابستان رخ دهد؛ دامنه نوسانات خیلی سنگین و زیاد خواهد شد و جریان نقدینگی زیادی به این بازار میآید.
شاید در سال بعدتر، به دلیل وجود ابزار ETF قابل معامله، با آن حجم از یوزر و بروکرها، ناگهان شاهد تحول باشیم. تعداد بروکرهای پیش روی مردم ناگهان خیلی بالا میرود. احتمالاً نوسانات سنگین و افزایش قیمت خوبی، شاید تا هشتاد یا نود هزار دلار، طی یک سال آینده پیشبینی میشود و بعد از آن نوسان کاهش مییابد؛ ولی به دلیل ماهیت و ذات ETF بیتکوین و اینکه شروعکنندهاش آمریکا بوده، احتمال ورود دیگر کشورها هم هست.
به نظرم آمریکا به هیچ روشی نتوانست با این پدیده مقابله کند، پس تصمیم گرفت زمام آن را در دست بگیرد. تمام کشورها و مردم باید مراقب سهم بازار داخلی خود باشند و این جنس ثروت را بهراحتی از دست ندهند.
طهماسبی: من در این باره اصلاً متخصص نیستم، نمیتوانم پیشبینی کنم، ولی بهعنوان یک کاربر، احساس میکنم الان احساسات مارکت خیلی مثبت است. احتمال میدهم بیتکوین در حداکثر خود ممکن است ATH قبلی را بزند؛ بعید میدانم اتفاقهای بزرگی بیفتد که به 200k یا 500k برسد، اتفاق تازهای نمیافتد.
یعقوبی: من قطعاً درباره عدد صحبت نمیکنم، اما روند حرکتی بازار با دو، سه اتفاق مهم در سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ همراه بود؛ یکی از آنها ماجرای ETF بود، یکی هاوینگ و دیگری اتفاقاتی که در اقتصاد کلان دارد میافتد؛ مثلاً تغییر نرخ بهره در آمریکا! تمام اینها میتواند روند مثبتی را برای بیتکوین و سایر کریپتوها به دنبال آورد.
تأثیری که ETF روی قیمت میگذارد چه خواهد بود؟ همانطور که گفتید، خروجیهای Grey Scale دارد زیاد میشود و احتمالاً حجم عمده دارایی آن خالی خواهد شد؛ زیرا همیشه کارمزد مدیریت زیادی میگرفته؛ سالانه ۲درصد، فارغ از کارمزدهای خرید و فروش! ۲درصد از قیمت بیتکوین، با حجمی که آنها دارند، عدد بسیار بزرگی میشود. طبیعتاً مردم به سمت بقیه ETFها مثل «بلک راک» و «فیدلیتی» و بقیه میروند.
بعد از اینکه خروجیهای Grey Scale تا حد زیادی خالی شود، احتمالاً بازار یک روند مثبت را آغاز میکند و بهتدریج بالا میرود. به نظرم بیتکوین یک اصلاح خوب در ماههای آینده خواهد داشت و پس از آن، روند صعودی را آغاز میکند. اینکه تا کجا برسد، به احتمال زیاد میتواند ATH را پشت سر بگذارد و بالاتر برود، اما فرایند بیتکوین، مثل همان اتفاقی است که روی ETF طلا افتاد؛ فرایند طولانیمدت است و شاید در طی سالیان رخ دهد.
اگر تاریخچه اتفاقات طلا را نگاه کنید متوجه میشوید در یک بازه بسیار طولانیمدت، چندین سال، کاملاً مثبت بود. اگر همین اتفاق درباره بیتکوین هم بیفتد، قطعاً شاهد عددهای عجیبوغریبی خواهیم بود که امروز به نظرمان خندهدار میرسد. این اتفاق در کوتاهمدت، مثلاً در سال آینده نمیافتد. به نظرم در سال آینده شاید بیتکوین بتواند ATH را بزند و قدری بالاتر برود.
مطلبی: من تحلیلگر قیمت نیستم، ولی به نظرم در سال آینده بیتکوین قیمت هشتاد هزار دلار را رد میکند، اما نمیدانم فرایندش به چه صورت باشد.
راه پرداخت – رسانه فناوریهای مالی ایران
ثبت دیدگاه