به خیال اینکه به برادر هفتسالهام فرهنگ پساندازکردن را آموزش دهم، پیشنهاد دادم برای خرید اسباببازی دلخواهش به مدت ۳ ماه هر روز پولتوجیبیاش را در قلک ریخته و پسانداز کند تا بتواند سرانجام آن را به دست بیاورد. برادرم هر روز پولش را پسانداز میکرد؛ اما پس از یک ماه با چشمانی گریان به من گفت که همزمان با پساندازش قیمت آن اسباببازی هم بالا رفته و اینطوری هیچوقت نمیتواند آن را بخرد. متأسفانه برادرم با مفهوم تورم زودتر از پسانداز آشنا شد! این دقیقاً همان اتفاقی است که اکنون در جامعه، مدارس و کانون خانواده در حال رخدادن است، آموزش غلط فرهنگ پسانداز باتوجهبه شرایط تورمی کشور به شیوه انباشت وجه نقد.
امروزه هر شهروندی برای حضور در جامعه و زندگی در کنار دیگر همنوعانش نیاز به داشتن دانش مالی دارد؛ دانش مالی که از طریق آن دادوستد انجام میگیرد و بقای زندگی فرد را تضمین میکند. فراگرفتن دانش مالی باید از همان سنین کودکی آغاز شود تا کودکان با پدیدهای به نام پول آشنا شوند و نحوه استفاده از آن و اهمیت آن در زندگی را بفهمند و با مزایای پول در زندگی امروزی آشنا شوند.
در این فراگیری، والدین و مدارس نقش بسزایی دارند و آشناکردن کودکان با پول، نحوه خرجکردن آن، آموزش فرهنگ سرمایهگذاری بهجای پساندازکردن و کسب درآمد از محورهای مهمی است که خانوادهها و مدارس باید بهطورجدی به آن بپردازند البته عدهای معتقدند که چون مدارس در همه جای دنیا فاقد تخصص در زمینه اینگونه آموزشها هستند و کمتر، کودکان با مدرسه تعامل مالی دارند پس آموزشهایی ازایندست جزء وظایف خانوادهها محسوب میشود و نه مدارس و البته عدهای دیگر دقیقاً برخلاف این نظر را دارند.
سرمایهگذاری یک مهارت آموختنی است
پسانداز (Saving) بهعنوان درآمدی تعریف میشود که خرج نمیشود یا مصرفی است که معوق میشود. به زبان سادهتر پسانداز یعنی پولهایمان را بگذاریم رویهم و از طریق جمعشدن آنها امید داشته باشیم که در آینده نزدیک بتوانیم آن را مصرف کنیم. به عبارتی مصرف امروز را به تعویق میاندازیم که در آینده بتوانیم کالا یا خدمت باارزشتری را مصرف کنیم. چیزی که مدارس و نهادهای آموزشی متوجه آن نیستند تورم افسارگسیخته است.
وقتی تورم در کشوری ۴۰ درصد است، شما اگر امروز ۱۰۰ تومان را پسانداز کنید سال بعد دیگر ۱۰۰ تومان ندارید. شما ۶۰ تومان دارید. سال بعد با آن ۱۰۰ تومان میتوان چیزی را خرید که سال پیش ۶۰ تومان بوده است. یا کالایی که سال گذشته ۶۰ تومان بوده حالا ۱۰۰ تومان است و مردم این ماجرا را تعبیر به گرانشدن میکنند. بنابراین وقتی در ذهن کودک و نوجوان فرومیکنیم که باید پسانداز کند دیر یا زود این پدیده را میبیند و احساس میکند همیشه عقب است و به دلیل ضعف در دانش اقتصاد ذهن کودک و نوجوان را نسبت به یک موضوع درست هم داغان کردهایم! آن موضوع درست چیست؟
هر سرمایهگذاری با صرفهجویی شروع میشود. وقتی ما پساندازکردن را در ذهن افراد نابود میکنیم متناظر آن صرفهجویی را هم نابود میکنیم و در ادامه سرمایهگذاری در ذهن افراد به موضوع بیربطی تبدیل میشود و بهمرور نسلی خواهیم داشت که سفتهبازی را با سرمایهگذاری جایگزین میکنند. نسلی که عادت میکند در صفهای خرید و صفهای فروش بماند و در زمان بالارفتن بخرد و در زمان پایین آمدن بفروشد. در حالی که سرمایهگذاری بلندمدت عکس این است. سرمایهگذار بلندمدت در زمانی که قیمت در حال پایین آمدن است میخرد و در زمانی که قیمت در حال بالارفتن است میفروشد. این سادهترین اصل سرمایهگذاری است و ترسناک به نظر میرسد اگر که بهمرور و با گسترش سفتهبازی این اصل غالب شود و برخی به خلاف این اصل بهعنوان یک اصل جدید معتقد شوند.
صرفهجویی، اساس سرمایهگذاری
صرفهجویی کار درستی است و اساس سرمایهگذاری صرفهجویی است. در صرفهجویی شما مصرف امروز را عقب میاندازید و آن چه که میخواستید مصرف کنید را سرمایهگذاری میکنید. وقتی سرمایهگذاری میکنید زمان زیادی را صرف میکنید تا سرمایهگذاریتان به نتیجه برسد. هرچقدر پساندازکردن عملی پسیو(منفعلانه) است سرمایهگذاری عملی پرواکتیو(فعالانه) است و افراد چارهای ندارند که در زمینه سرمایهگذاری فکر کنند. اگر یک راه برای پساندازکردن بیشتر وجود ندارد برای سرمایهگذاری به تعداد انسانها راه وجود دارد و افراد چارهای ندارند جز این که در زمینه سرمایهگذاری خود مطالعه کنند. این موضوع در نهایت منجر خواهد شد به توسعه تولید. کسبوکارهای کوچک (و نه لزوماً استارتاپها) اینجا معنا مییابند.
شما سرمایهگذاری میکنید در کسبوکار خودتان (حتی شده با نگرفتن حقوق سر ماه) و به دنبال توسعه تولید میروید. این موضوع در نهایت منجر به بزرگتر شدن کیک اقتصاد خواهد شد در حالی که امروز تلاش میکنیم به کیکی که در حال کوچکشدن است چنگ بیندازیم. این فرهنگ درست نمیشود مگر این که مدارس ما با این مفاهیم آشنا شوند؛ مگر این که کسانی که آموزش را به دست گرفتهاند با این مفاهیم آشنا شوند. تا زمانی که مدارس ما با این مفاهیم آشنا نشدهاند بدیعترین ایده اقتصادی که آموزش میدهند پساندازکردن است و این در حالی است که حتی معلمان ما که سرمایههایشان را در صندوقهایی مانند صندوق ذخیره فرهنگیان پسانداز کردند امروز شاهد تاراج سرمایههایشان هستند. همه دلخوشی آنها به این است که در نهایت دولت از بیتالمال جبران خسارت میکند وگرنه اگر در شرایط دیگری بودیم آنها باید قید پساندازهایشان را میزدند.
در همین خصوص فاطمه جعفری، مدیر پروژه کاریزما درباره سرمایهگذاری کودکان معتقد است که در ایران با توجه به شرایط تورمی کشور، برای پسانداز روشهای سرمایهگذاری که بتواند سرمایه را حفظ کند بسیار منطقیتر نسبت به انباشت پول نقد در بانک و… است به همین خاطر چرخه این آموزش باید از زمان کودکی آغاز شود چراکه این موضوع در روند زندگی اقتصادی افراد بسیار تأثیرگذار است.
انتقال اشتباه فرهنگ سرمایهگذاری
او با اشاره به نقش مدارس و معلمان در آموزش فرهنگ سرمایهگذاری توضیح داد: «من معتقدم که کودک همه امور را در بازی بهتر یاد میگیرد و سرمایهگذاری هم باید روندی باشد که کودک در بازی فرابگیرد. برخی بانکها در دنیا با استفاده از ابزارهای مختلف مثل اعطا جایزه نقدی در ازای انجام یک فعالیت به کودکان پول داده و در ادامه به آنها فرهنگ پسانداز و سرمایهگذاری را آموزش میدهند. این آموزشها همگی در قالب بازی انجام میشود منتها باید توجه داشت که ممکن است خانواده نتواند این فرهنگ را بهدرستی به کودک منتقل کند.»
جعفری ادامه داد: «من فکر میکنم همه خانوادهها در زمینه مالی آموزشدیده و ماهر نیستند و ممکن است روش اشتباهی را برای سرمایهگذاری و پسانداز به شیوه صحیح به بچهها منتقل کنند به همین دلیل بهتر است این موضوع توسط یک نهاد آموزشی انجام شود. برای این امر ابتدا لازم است آن نهاد آموزشی، طی یک چارچوبی ابتدا فرهنگ سرمایهگذاری را به معلمان و مربیان منتقل کند و سپس آنها آموزش کودکان را به دست بگیرند.»
به گفته جعفری در نسل پدر و مادران ما هم فرهنگ مالی درستی برای خرج و پسانداز آموزش داده نشده و لازم است برای نسل بعدی، آموزش حوزههای مالی در گیمیفیکیشن انجام شود.
حالا که به انتهای این مطلب رسیدهایم و پاسخ اولین سؤال گزارش روشن است، شما به این سؤال پاسخ دهید: فکر میکنید بهترین گزینه سرمایهگذاری برای کودکان چیست؟
راه پرداخت – رسانه فناوریهای مالی ایران
ثبت دیدگاه